علل بدغذایی کودک و بهترین راههای برخورد با آن را بشناسید
در این مطلب، قصد داریم درباره علل بدغذایی کودک و راههای برخورد با آن صحبت کنیم. اگر شما هم چنین مشکلی را تجربه میکنید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
بدغذایی کودک یکی از بزرگترین چالشهایی است که بسیاری از والدین با آن دستوپنجه نرم میکنند. امتناع بچهها از خوردن غذاهای مفید و مقوی ممکن است روند رشد آنها را به تعویق بیاندازد. در عین حال، تکرار مداوم این ماجرا احتمالا موجب برهم خوردن آرامش خانه و احساس سرخوردگی مادر و پدر میشود.
بدغذایی کودک یکی از شایعترین رفتارهایی است که از همان نخستین روزهای تقسیم غذای سفره با بچهها، یعنی ۶ ماهگی آغاز میشود و در سنین خردسالی به اوج خود میرسد. در واقع، الگوی بدغذایی بچهها در ۱۸ ماهگی کاملا مشخص میشود.
در این سنین، بچهها ممکن است از خوردن برخی از غذاها یا خوراکیهای خاص امتناع کنند. این موضوع ممکن است هر روز و سر هر وعده غذایی تکرار شود و والدین را به مرز جنون برساند. تصور کنید تمام روز با عشق و علاقه و پس از مطالعات فراوان درباره بهترین خوراکیهای مقوی و مفید، غذای خوشمزه، متفاوت و خوش آبورنگی را برای فرزند دلبندتان تهیه کردهاید؛ اما بهمحض نشستن سر میز و درست زمانی که میخواهید نفس راحتی بکشید مبارزه شروع میشود.
این کشمکش دائمی میان کودک و والدین میتواند توانفرسا باشد و آرامش خانواده را مختل کند. در مواردی، تنش ناشی از این اتفاق تا جایی افزایش پیدا میکند که منجر به بگومگوهای خانوادگی میشود. در عین حال، تکرار این موضوع طبیعتا سبب میشود بدن بچهها ویتامینها و املاح معدنی مورد نیاز برای رشد را دریافت نکرده و با گذشت زمان، سلامت آنها به خطر بیفتد.
به مرور زمان، بدغذایی کودک ممکن است به یک عادت همیشگی تبدیل شود و برای تمام عمر با او باقی بماند. برای جلوگیری از این مشکلات یا به حداقل رساندن آنها، لازم است دلایل بدغذایی بچهها و همچنین، راههای مقابله با آن را بشناسید.
دلایل بدغذایی کودک چیست؟
سلیقه شخصی
ممکن است شما هم درست مثل خیلی از بزرگترها تصور کنید، بچهها بهصورت ذاتی عاشق غذا خوردن هستند و بهمحض گرسنه شدن هر غذایی را میخورند. این تصور درستی نیست. واقعیت این است که بچهها هم درست مثل بزرگترها ممکن است بعضی مواد غذایی را دوست نداشته باشند. این اتفاق، معمولا از بو و طعم خاص برخی از خوراکیها ناشی میشود. خوب است بدانید، حس بویایی و چشایی بچهها به مراتب قویتر از بزرگسالان است. در عین حال، بعضی بوها و مزهها برای آنها تازگی دارد و در وهله اول ممکن است به نظرشان خوشایند نباشد. برای مثال، کمتر کودکی وجود دارد که به خوردن انواع کلم علاقه داشته باشد. این مشکل معمولا از بوی خاص این خوراکی مفید ناشی میشود.
تمایل برای کنترل اوضاع
در حدود ۱۸ ماهگی، بچهها کشف میکنند با برخی ترفندها میتوانند کنترل اوضاع را بهدست بگیرند. طبیعتا این کشف بزرگ برای آنها خوشایند است. از این سنین به بعد، فرزند دلبندتان یاد میگیرد که میتواند از ناراحتی و دستپاچگی شما سوء استفاده کند و اقتدار خودش را به رختان بکشد.
نبود اصول قطعی و حد و مرز
در بسیاری از خانوادهها بدغذایی کودک نه تنها مشکل حادی بهنظر نمیرسد، بلکه معمولا با پاداش هم همراه است؛ چرا که پس از مدتی تلاش سرانجام والدین تسلیم میشوند و غذای دلخواه کودک را در اختیارش قرار میدهند. این موضوع، اقتدارگرایی بچهها را تقویت کرده و سبب میشود آنها بهطور مداوم این رفتار را تکرار کنند. طبیعی است که والدین باید سلایق و ترجیحات غذایی بچهها را در نظر بگیرند. با این حال، تعیین حد و مرز و انتظارات هم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در واقع، هنر مادر و پدرها این است که در عین کمک به رشد استقلال و اعتماد بهنفس کودک، تبعیت از قوانین و زیر پا نگذاشتن اصول را هم به او یاد بدهند.
رعایت نکردن روتین غذایی
تحقیقات نشان میدهند، خانوادههایی که روتین غذایی را رعایت نمیکنند به مراتب بیشتر از دیگران با مشکل بدغذایی کودک دستوپنجه نرم میکنند. بعضی از خانوادهها، زمان و مکان مشخصی را برای صرف وعدههای غذایی در نظر نمیگیرند؛ بنابراین، ممکن است یک روز در ساعت ۱۲ ظهر و روز دیگر در ساعت ۲ بعدازظهر نهار بخورند. در عین حال، ممکن است یکی از وعدهها را پشت میز غذاخوری و وعده دیگر را جلوی تلویزیون نوش جان کنند. این بیبرنامگی معمولا بچهها را دچار سردرگمی و بدغذایی میکند.
متشنج بودن فضا
لازم است غذا در فضایی آرام و فارغ از تشنج و استرس صرف شود. در غیر این صورت، احتمالا بچهها خوردن غذا را با اضطراب و ناراحتی مرتبط میدانند و تا جای ممکن از همراهی با آن امتناع میکنند. بعضی خانوادهها، میز غذا را به محلی برای حلوفصل مشکلات روزانه و بحثها و درگیریها تبدیل میکنند. طبیعتا غذا خوردن در چنین محیطی اصلا دلپذیر نبوده و موجب برقراری ارتباط منفی کودکان با وعدههای غذایی میشود.
حساسیتهای حسی و غذایی
در مواردی، بدغذایی کودک از حساسیتهای حسی و غذایی خاصی ناشی میشود که والدین از آنها بیخبرند. برای مثال، کودکان مبتلا به درجات مختلف اوتیسم ممکن است نسبت به برخی از بافتها و طعمها حساس باشند. بهعلاوه، بعضی از خوراکیها هم میتوانند معده بچهها را بههم ریخته و ایجاد نوعی آلرژی یا رفلاکس کنند. طبیعتا خردسالان نمیتوانند این قبیل احساسات را بهدرستی بیان کنند؛ در نتیجه، بسیاری از والدین از این قبیل مشکلات بچهها اطلاعی ندارند.
خستگی، عصبانیت و سایر واکنشهای حسی شدید
گاهی اوقات، بدغذایی کودک به ترکیبات موجود در بشقابش ارتباطی ندارد و از گرسنگی بیش از حد، خستگی، استرس، عصبانیت و سایر واکنشهای حسی شدید شما یا خودش ناشی میشود. در چنین شرایطی، بعید است بچهها بتوانند غذا بخورند. تکرار این موقعیت سبب میشود فرزندتان احساسات منفی را با وعده های غذایی مرتبط کند. از سوی دیگر، ممکن است غذا نخوردن را بهعنوان راهکاری برای مقابله با این احساسات در نظر بگیرد.
نئوفوبیا (Neophobia)
ممکن است فرزندتان دچار نئوفوبیا یا نوهراسی شده و از خوردن غذاهای جدید واهمه داشته باشد. در این صورت، تعداد خوراکیهای مورد علاقه کودک بهشدت کاهش پیدا میکند. گاهی اوقات، قرار گرفتن در موقعیتهای تازه یا غذا خوردن با افراد ناآشنا هم میتواند این ترس را تشدید کند. معمولا، نئوفوبیا بهاندازهای آزاردهنده است که کودک حتی با نزدیک شدن زمان صرف غذا دچار استرس شده و کلا از انجام این کار طفره میرود.
پیروی از عادات غذایی والدین و سایر نزدیکان
در اغلب مواقع، بدغذایی کودک از عادات غذایی والدین و سایر نزدیکان ناشی میشود. به خاطر داشته باشید، فرزندتان خصوصا در سالهای اولیه زندگی بهشدت از شما الگوبرداری میکند. کافی است یکی از اعضا خانواده اعلام کنند به خوردن سبزیجات، گوشت چرخ کرده یا ماهی علاقهای ندارند؛ در این صورت، کودکان هم فورا از آنها الگوبرداری کرده و از چشیدن این خوراکیها اجتناب میکنند.
بهترین راههای برخورد با بدغذایی کودکان
۱. به خاطر داشته باشید، بدغذایی کودک خصوصا در سنین ۲تا ۴ سالگی معمولا یک رفتار کاملا طبیعی و در عین حال، موقتی است. بنابراین، بهتر است نگران نباشید و در آرامش کامل روی بهبود عادات غذایی فرزندتان تمرکز کنید.
۲. تا جای ممکن به سلایق شخصی بچهها احترام بگذارید. در عین حال، خوب است هر چند وقت یکبار از روشهای متنوعی استفاده کرده و مواد غذایی مورد نظر را به شکلی آماده کنید و ارائه بدهید که با سلیقه فرزندتان مطابقت داشته باشد.
۳. روتین غذایی مشخصی را تنظیم کنید. برای انجام این کار لازم است زمان و مکان مشخصی را به صرف وعدههای غذایی اختصاص دهید. در عین حال، لازم است تا جای ممکن همه افراد خانواده در کنار هم غذا بخورند.
۴. تا جای ممکن از بگومگو، بحث و درگیری در هنگام غذا خوردن اجتناب کنید. زمان صرف غذا میتواند از بهترین و آرامشبخشترین اوقات مشترک خانوادهها باشد. البته، این به شرطی است که همه اعضا خانواده از مطرح کردن گله و شکایت، صحبتهای منفی و بد ادایی در سر میز غذا بپرهیزند.
۵. در فاصله وعدههای غذایی تا جای ممکن از دادن میان وعدهها و اسنکهای سیر کننده اجتناب کنید. به خاطر داشته باشید، اسنکها، میوه، آجیل و سایر خوراکیهای مفید را حداقل ۲ساعت قبل از صرف وعده اصلی باید در اختیار فرزندتان بگذارید.
۶. از گرسنگی بچهها نترسید و فورا تحت تاثیر آنها قرار نگیرید. بسیاری از مادر و پدرها بهمحض مواجه شدن با بدغذایی کودک، خوراکیهای دلخواه او را آماده کرده و در اختیارش قرار میدهند. به این ترتیب، بدغذایی، باجخواهی و اقتدارگرایی کودک بهتدریج به عادتی ناپسند و ماندگار تبدیل میشود.
۷. در کمال آرامش و بدون درگیری و مبارزه، قانونگذاری کنید و به مقرراتی که تعیین کردهاید پایبند بمانید. برای مثال، به فرزندتان بگویید شرط خوردن دسر این است که غذایش را کامل بخورد؛ بههیچ عنوان هم کوتاه نیایید. در عین حال، لازم است بشقاب فرزندتان را زیاد پر نکنید تا بتواند قوانین شما را رعایت کند.
۸. در صورت نیاز از متخصصان، مشاوران تربیتی و روانشناسان کودک کمک بخواهید. تربیت کودکان موضوعی چالشبرانگیز و دشوار است؛ هیچ مادر و پدری هم از روز نخست با زیر و بمهای این کار آشنایی ندارد. بنابراین از مشورت با کارشناسان این امر خجالت نکشید و از انجام این کار واهمه نداشته باشید.
سخن آخر
مقابله با بدغذایی کودک بیش از هر چیز به عشق و علاقه، ثبات قدم و شکیبایی نیازمند است. ایجاد فضایی سرشار از محبت و صمیمیت و تربیت بچهها در چنین محیطی از بزرگترین وظایف والدین است. به خاطر داشته باشید، آموزش اصول زندگی به سالمترین روش ممکن از مهمترین اموری است که روابط آتی شما و فرزندتان را پایهریزی کرده و مسیر موفقیتهای اجتماعی و سلامت روحی و روانی بچهها را هموار میکند.